rbn280
خاطرات
 
خاطرات
خاطرات
2 خرداد 1389برچسب:, :: 9:50 ::  نويسنده : Bahman       

 



2 خرداد 1389برچسب:, :: 9:47 ::  نويسنده : Bahman       

 



2 خرداد 1389برچسب:, :: 9:46 ::  نويسنده : Bahman       

 



2 خرداد 1389برچسب:, :: 9:44 ::  نويسنده : Bahman       

 



2 خرداد 1389برچسب:, :: 9:42 ::  نويسنده : Bahman       

آهاي آدميان ، به چشمهاي خود بياموزيد كه نگاه به كسي نيندازند ، اگر نگاه انداختند عاشق نشوند اگر عاشق شدند وابسته نشوند اگر وابسته شدند مجنون نشوند و اگر نيز مجنون شدند با عقل و منطق زندگي كنند با عقل و منطق زندگي كنند
آهاي عاشقان اينك كه پا به اين راه دشوار گذاشته ايد ، با صداقت عشق را ابراز كنيد ، تنها عاشق يك دل باشيد ، تنها به يك نفر دل ببنديد ، و با يكرنگي و يكدلي زندگي كنيد

آهاي عاشقان به عشق خود وفادار باشيد ، تا پايان راه با عشق باشيد ، و از ته دل عشق را دوست داشته باشيد

آهاي عاشقان از تمام وجود عاشق شويد ، و با اراده و اطمينان پا به اين راه بگذاريد

رسم عاشقي دروغ و خيانت نيست ، رسم عاشقي صداقت است پس سرلوحه و الگوي خود را صداقت قرار دهيد

آهاي عاشقان نه لازم است مجنون باشيد و نه فرهاد ، تنها خودتان باشيد ، همين و بس

آهاي عاشقان ، ساده نباشيد ، عشق را از ته دل بخواهيد و انتظار عشق را حتي تا پاي مرگ بكشيد

آهاي عاشقان عشق را براي قلبش بخواهيد نه براي هوس و خوش گذارني و گذراندن لحظه هاي زندگي با هدف عاشق شويد و با عشق نيز از اين دنيا برويد

وصيت من به همه عاشقان و آدميان همين چند جمله بود

دواي دردم رسيدن به معشوقم هست ، و تاريخ شفايم گرفتن دستان او و رسيدن به او مي باشد

پس خداوندا دواي درد مرا به قلبم برسان تا اين كابوس وحشتناك سرطان و مرگ به خاطر جدايي از عشق را از وجودم محو شود الهي به اميد تو
 



2 خرداد 1389برچسب:, :: 9:39 ::  نويسنده : Bahman       

 



2 خرداد 1389برچسب:, :: 9:35 ::  نويسنده : Bahman       

 



22 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 12:34 ::  نويسنده : Bahman       

 



20 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 16:46 ::  نويسنده : Bahman       

 



20 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 16:44 ::  نويسنده : Bahman       

 



20 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 16:43 ::  نويسنده : Bahman       

 



20 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 16:39 ::  نويسنده : Bahman       

 



20 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 16:31 ::  نويسنده : Bahman       

 



20 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 16:30 ::  نويسنده : Bahman       

مرگ من نزدیک است ؛ من به دیدار خدا نزدیکم ، من به گورستانی که در آن هیچ عاطفه ای نیست دگر نزدیکم .



پس مرا یاد کنید ، لحظه ای باز مرا شاد کنید .



این نفسها ، خبر از لحظه ی آخر دهدم !



این تنم چندی بعد می شود مشتی خاک ، که به بارانی باز می شود مشتی گل ، مشتی از گل که از آن آدمکی می روید ، آدمی باز که یا



صاعقه ای است یا همان رهرو پیشین !



مادرم را نگذارید که از دست رود به سراغش بروید و از او یاد کنید ، و مبادا که مرا بسپارید به خاک و بروید ، هر شب جمعه به دیدار من آیید



و مرا شاد کنید .



فرصتی نیست دگر ، آه باید بروم .



وشما هم بروید تا برایم کفن و قبر خرید
 



20 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 16:29 ::  نويسنده : Bahman       

همه رفتند و من ماندم و این بختک سنگین سکوت .



همه رفتند و من ماندم و یک وحشت نو .



همه رفتند و من ماندم و یک توده ی غم .



همه رفتند و من ماندم و این جسم ضعیف .



همه رفتند و من ماندم و این روح کثیف .



همه رفتند و من ماندم و این قلب سیاه .



همه رفتند و من ماندم و یک بار گناه .



همه رفتند و من ماندم و یک دست تهی .



همه رفتند و من ماندم و یک برگه سوال .



همه رفتند و من ماندم و یک خواب دراز .



همه رفتند و من ماندم و من ماندم و من ؛ من به همراه گناه .



من به همراه هزاران غیبت ، من به همراه هزاران تهمت .



من به همراه هزاران کلک و نامردی .



وای بر من که نبودم عاقل ، که نبودم عاشق .



حال دیگر دیر است ، حال دیگر خبر از توبه و بخشش نبود .



حال دیگه همه رفتند و همه .



همه رفتند و نخواندند یک حمد .



همه رفتند و نکردند دعا .



همه رفتند و ندادند یک دانه خرما به کسی .



حال من ماندم و یک حسرت نو .
 



20 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 16:27 ::  نويسنده : Bahman       

آهاي آدميان ، به چشمهاي خود بياموزيد كه نگاه به كسي نيندازند ، اگر نگاه انداختند عاشق نشوند اگر عاشق شدند وابسته نشوند اگر وابسته شدند مجنون نشوند و اگر نيز مجنون شدند با عقل و منطق زندگي كنند                     آهاي عاشقان اينك كه پا به اين راه دشوار گذاشته ايد ، با صداقت عشق را ابراز كنيد ، تنها عاشق يك دل باشيد ، تنها به يك نفر دل ببنديد ، و با يكرنگي و يكدلي زندگي كنيد

آهاي عاشقان به عشق خود وفادار باشيد ، تا پايان راه با عشق باشيد ، و از ته دل عشق را دوست داشته باشيد

آهاي عاشقان از تمام وجود عاشق شويد ، و با اراده و اطمينان پا به اين راه بگذاريد

رسم عاشقي دروغ و خيانت نيست ، رسم عاشقي صداقت است پس سرلوحه و الگوي خود را صداقت قرار دهيد

آهاي عاشقان نه لازم است مجنون باشيد و نه فرهاد ، تنها خودتان باشيد ، همين و بس

آهاي عاشقان ، ساده نباشيد ، عشق را از ته دل بخواهيد و انتظار عشق را حتي تا پاي مرگ بكشيد

آهاي عاشقان عشق را براي قلبش بخواهيد نه براي هوس و خوش گذارني و گذراندن لحظه هاي زندگي با هدف عاشق شويد و با عشق نيز از اين دنيا برويد

وصيت من به همه عاشقان و آدميان همين چند جمله بود

دواي دردم رسيدن به معشوقم هست ، و تاريخ شفايم گرفتن دستان او و رسيدن به او مي باشد

پس خداوندا دواي درد مرا به قلبم برسان تا اين كابوس وحشتناك سرطان و مرگ به خاطر جدايي از عشق را از وجودم محو شود الهي به اميد تو
 



19 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 14:27 ::  نويسنده : Bahman       

   مي خوام برات يه يادگاري بنويسم . گفتم:کجا ؟

گفت : رو قلبت . گفتم مگه مي توني ؟ گفت : آره

سخت نيست ، آسونه. گفتم باشه .بنويس تا هميشه

يادگاري بمونه. يه خنجر برداشت . گفتم اين چيه ؟

گفت : سيسسسسس. ساکت شدم . گفتم : بنويس

ديگه ، چرا معطلي . خنجرو برداشت و با تيزي خنجر

نوشت . دوست دارم ديوونه. اون رفته ، خيلي وقته ،

کجا ؟ نمي دونم . اما هنوز زخم خنجرش يادگاري رو قلبم

مونده. دوست دارم ديوونه......

 



19 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 14:19 ::  نويسنده : Bahman       

                               يه زخم گهنه روي بالم
يه آسمون كه چشم برام نيست
به غير وا‍‍ژه ي غريبي
چيزي توي ترانه هام نيست
حتي يه آئينه پيش روم نيست
كه اسممو يادم بياره
تنهاترين مسافر شب
توخلوتم پا نميذاره

***

ازم نخواه باتو بمونم
توهيچي از من نميدوني
اگه بگم راز دلمو
توهم كنارم نمي موني
ازم نخواه با تو بمونم
تو هيچي از من نميدوني
اگه بگم راز دلمو
تو هم كنارم نمي موني

***

دل من از نژاد عشق
از تو و از ترانه لبريز
يه دنيا غم توي صدام
مثل سگوت تلخ پائيز
من يه پرنده ي غريبم
من از نژاد آسمونم
ميون اين همه ستاره
من يه شهاب بي نشونم

 



19 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 13:27 ::  نويسنده : Bahman       

                                                                                               خداست 

که مرا متولد کرد 
خوشی داد


وحالا


غم داده است


جدایی داده است


لذت بودن را کشته است


و خاطره را معنا کرده است
 



19 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 13:22 ::  نويسنده : Bahman       

شـاد بـودن هنر اسـت

گــر به شــادی تــو

دلهـــای دگــــر باشـــد شـــاد

زندگـی صحــــنه ی یکتـــــای هنرمنــدی ماســت

هرکـــسی نغمــه ی خــود خواند و از صحنـه رود

صحنه پیــوسته به جاست

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد



19 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 13:18 ::  نويسنده : Bahman       

 



17 ارديبهشت 1389برچسب:, :: 9:50 ::  نويسنده : Bahman       

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

وبلاگ خاطرات ما
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 196
بازدید کل : 33357
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content